کد مطلب:225214
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:280
خروج و حکومت مهدی بن علوان حروری و مأموریت أبی اسحاق
بلكه تحكیم، یعنی به مذهب خوارج وارد شد و گفت: لا حكم الا لله.
در این سال مهدی بن علوان حروری كار خروج و حكومت محكم نمود و خروج در بزرجسابور بود و بر اطراف و حوالی و طساسیج آنجا و بر نهر بوق وراذانین غلبه یافت، نهر بوق كوره ای است در بغداد و مشهد البوق نزدیك رحبه ملك بن طوف است، و بعضی گفته اند: خروج مهدی بن علوان در شهر شوال سال دویست سوم بوده است.
و چون خبر خروج مهدی به ابراهیم بن مهدی پیوست أبواسحاق بن رشید را كه همان معتصم باشد با جماعتی از سرهنگان كه از جمله ایشان أبوالبط و سعید بن ساجور بود بدفع او مأمور فرمود، و از غلامان اتراك أبی اسحاق نیز جمعی در ركابش بودند، از شبیل صاحب السلبه روایت كرده اند كه آن هنگام در خدمت أبی اسحاق ابن رشید روان شد و این وقت غلامی بود و ایشان با جماعت شراة و مخالفان روی در روی شدند و در میان محاربت و مجادلت مردی از اعراب نیزه بأبی اسحاق بزد
[ صفحه 146]
یكی از غلامان تركی أبی اسحاق به حمایت آقای خود درآمد و با اعرابی گفت: اشناسی مرا یعنی أعرفنی از آن روز آن غلام را اشناس نام نهادند و این همان أبوجعفر اشناس است.
بالجمله مهدی حروری هزیمت شد و بجانب حولایا بتاخت، و بعضی گفته اند: ابراهیم بن مهدی بدفع مهدی بن علوان دهقان حروری مطلب را مأمور ساخت و مطلب با مردم خود بجانب او برفت و چون بدو نزدیك شد مردی از منسوبان حروریه را كه اقذی نام داشت بگرفت و او را بكشت، چون مردم اعراب بشنیدند گروهی فراهم شده با وی قتال دادند و او را هزیمت كردند چندان كه داخل بغداد شد.
و در این سال برادر أبوالسرایا كه از این پیش به حال او اشارت شد در كوفه بتاخت و جامه سفید بر تن بیاراست و جماعتی در گردش انجمن شدند، و از آن پس در شهر رجب غسان بن أبی الفرج با وی به جنگ درآمد و او را بكشت و سرش را برای ابراهیم بن مهدی بفرستاد.